آیا نیازی به تحول در رشتهی روزنامهنگاری هست ؟
پرداختن به موضوع تحول در علوم انسانی در حوزهی ارتباطات و روزنامهنگاری دارای اهمیت ویژهای است و بحثهای مفصلی را ایجاد کرده است. هم راجع به خود درسها و ماهیت رشته که اساساً غربی است بخصوص تکنیکهای آن که ناشی از روشهای آمریکایی است و اینکه چقدر سرفصلهای روزنامهنگاری کارآمد شدهاند که بخواهد مورد استفاده سازمانهای رسانهای ما قرار بگیرد؟ در واقع فلسفه پیدایش روزنامهنگاری در ایران رشتهی بومی نبوده که از داخل زاده شده باشد و بیشتر به عنوان یک علم غربی شناخته شده است.
تاریخچه روزنامهنگاری بطور آکادمیک به چه زمانی بر میگردد؟
رشته ارتباطات در دههی 50 میلادی در دانشگاههای آمریکا شکل گرفته و برخی از کارشناسان از رشته روانشناسی وارد حوزه ارتباطات میشوند و سپس بعنوان یک رشته مستقل در دانشگاهها شناخته میشود و در دهههای 60،70 میلادی انجمنهای روزنامهنگاری و روابط عمومی به طور مستقل شکل میگیرند البته میبینیم بعد از انقلاب آن رویکرد در ایران هم بود و اینکه بگوییم تحقیق انجام شده و ما براساس نیاز خودمان یک رشته را طراحی کرده باشیم نبوده بلکه براساس سرفصلی که در دانشگاه تدریس میشد عنوان درس و رشته از کشور فرانسه ترجمه میشد مانند مرحوم دکتر معتمدنژاد در فرانسه درس خوانده بود از سرفصلهای آن الگو میگرفت و یا دکتر بدیعی که در آمریکا تحصیل کردند از سرفصلهای روزنامه نگاری امریکا الگو میگرفتند و براساس همین تکنیکها و اصول روزنامه نگاری که ثابت بودند حتی نظریههایی که در آنجا تدریس و ترجمه میشدند. از دهه 90 یک دفعه رشته ارتباطات و روزنامه نگاری در دنیا مورد توجه ویژهای قرار میگیرد در ایران، مراکز خصوصی و غیرانتفاعی شکل گرفت دانشگاههایی که به صدا و سیما وابسته بودن به دانشکده خبر و خبرگزاری، سوره، سازمان تبلیغات اینها آمدند تا نیاز خودشان را تامین کنند و یک تعداد زیادی دانشکدههایی از سال 80 به بعد تاسیس شدند و بصورت پراکنده شروع به کار کردن، دانشگاه جامعی نبود که اینها تحت نظر آن قرار گیرند و کار کنند با گروههای مختلف طراحی شدند و با توجه به نیاز خودشان تربیت دانشجو را انجام می دادند سرفصلهایشان بیشتر در حوزه فرهنگ و تبلیغات بود. در این بین دانشگاه امام صادق و حتی دانشگاه تهران با رویکرد جامعه شناسی شروع به توسعه این رشته کردند. امّا بطور خاص در دانشگاه علامه به روزنامه نگاری توجه شد چون هم کاربردی بود و هم نیاز روز مطبوعات ما بود. هنوز دکتری روزنامهنگاری نداریم همانطور که دکتری روابط عمومی در ایران نداریم که باید سرفصلهای آن بازنگری بشود و متناسب با نیاز بتواند با هم ترکیب بشوند که این کار هنوز انجام نشده است. ماهیت رشته چون اساساً غربی بوده و تکنیکهایش هم غربی بوده در قالب ترجمه به کشور وارد شده و چند دوره هم همینطور چرخیده و نسل قدیم به نسل جدید منتقل کرده الان میبینیم که با یک خلأیی و کمبودی مواجه هستیم مثلاً درسهایی که با شرایط بومی ما متناسب بوده را کمتر میبینیم که تألیف و تدوین شود و یا حتی زمینه اجرایی پیدا کند.
پیش از انقلاب بعضی موسسات و مراکز علمی مانند دانشگاه تهران دوره آموزش روزنامهنگاری را برگزار کردند. بعد از انقلاب فرهنگی و بازگشایی دانشگاهها به عنوان یک گرایش از سال 62 تا 67 فعالیت این رشته شروع شد و به عنوان گرایش علوم اجتماعی دروس بازنگری شد و خیلی از درسهایی که قبلاً بودند ادغام شدند و خیلی از درسها حذف شدند. بنابراین بعد از انقلاب با یک ساختار جدید شکل گرفت. از سال 1370 به عنوان رشته مستقل در مقطع کارشناسی در دانشگاههای سراسری پذیرش دانشجو انجام شد و سپس در سالهای بعد در مقطع کارشناسی ارشد به تربیت روزنامه نگار پرداخته شد.
به عبارتی تغییرات چندانی هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام نشد؟
بله همان سرفصلها را دوباره شروع کردند و بعد از مقطع کنکور کارشناسی به دو رشته روزنامهنگاری و روابط عمومی تقسیم شدند. چون سالهای جنگ بود روابط عمومی جایگاهی نداشت. تبلیغاتی وجود نداشت. بعد از جنگ، شرایط جامعه عوض میشود و در دورهی اصلاحات پیشنهاد که، برنامه مستقل روابط عمومی و روزنامهنگاری تصویب شود و دانشجو را در کنکور سراسری جذب کنند. در سال 80 بازنگری در درسها دوباره اتفاق افتاد و بسیاری از رشتههای جدید تحت عنوان مطالعات ارتباطی وارد شد ولی باز هم براساس همان عنوان غربی بود و خیلی در آن تغییرات اسلامی و بومی را نمیبینیم و سرفصلهایی که در خیلی از دانشگاههای معتبر بیرون از دوره تدریس میشد همانها به فارسی ترجمه و سرفصل همین رشته شد و شروع به تدریس آن کردند.
از لحاظ اسلامی ما چقدر منابع داریم؟
منابع چندانی نداریم. رویکرد در دوره قبل وجود داشت اینکه بیاییم ارتباطات و روابط عمومی و... را در مقطع کارشناسی به صورت پایهای در نظر بگیریم و سپس در روشهای آن تغییراتی انجام دهیم ولی پیگیری نشد.
بنابراین اینطور نیست که بگوییم اقتصاد را اسلامی کردیم، ارتباطات را هم اسلامی کنیم! باید ببینیم جایگاهش هست؟ یا نه!. این خود جای بحث دارد که ما میتوانیم با همان ابزارها و تکنیکهایی که وجود دارد در جامعه خودمان بررسی کنیم و بکار ببریم یا نه!
در غرب هم منابع به روز میشود و آیا ما از منابع به روز آنها استفاده میکنیم؟
نه این خود جای بحث دارد آن ها تغییراتی دارند مثلاً شاید از منابع دهه80 یا 90 استفاده کنندکه خیلی به روز هم نیستند اما متناسب به نیاز خودشان استفاده میکنند. تبلیغات را براساس فرهنگ خودشان و ارزشهای که در جامعه وجود داشته تغییر دادهاند در حالی که ما از این حیطه استفاده نمیکنیم مثلاً تبلیغات اینترنتی در غرب وجود دارد اما در کشور ما متناسب با فرهنگ ما استفاده نمیشود.
بنظر شما برای تحول در رشته روزنامهنگاری چه باید کنیم؟ از کجا شروع کنیم؟
بهترین جا خود دانشگاه است چون هم بیرون و هم داخل را میبیند و آزادی عمل بیشتر هم به آن باید داده شود، شرایط برایشان فراهم شود از اساتید بخواهند مثلاً استادی که سالهای زیادی در یک حوزه مطالعه و تدریس کرده خواسته شود تا منابع را به روز کرده و تحولی در آن ایجاد کند و زمینه فراهم باشد که تغییراتی که لازم است را فراهم کند و این به آن ساختارهای ما بر میگردد ، که تغییر و تحول در عنوانها و برنامهها خیلی زمانبر میباشد در سال 80 تصمیم گرفتیم منابع را تغییر بدهیم سال 85 عملیاتی شد یعنی 5 سال طول کشید تا عنوانهای جدیدی تصویب شود. مثل روابط الکترونیکی، نشر آنلاین،روزنامهنگاری الکترونیک .وقتی میخواهید تا به روز شوید تغییرات دیگری و درسهای جدیدی میآیند.
ما جزئی از این جامعه جهانی هستیم و در مقابل تغییراتی که در آن اتفاق میافتد ما نمیتوانیم خود را ایزوله کنیم بنابراین بگذارید با این فرایندی که هست جلو برویم در واقع نباید یک موضع منفعل داشته باشیم و مرعوب تکنولوژی شویم و از آنطرف هم نباید آنقدر برایمان جذابیت و اشرافیت ایجاد کند به بومی سازی آن توجه کنیم و تبادل نظر داشته باشند.
شما راهکاری در این حوزه دارید؟
برگزاری یک سری نشستها میتواند کمک کند که افراد با هم صحبت کنند. البته دفتر نهاد این کار را کرده امّا ممکن است آن فضا خیلی رسمی باشد و نتوانند خیلی صحبت کنند امّا در فضاهای دیگر که گفت و گو انجام میشود میتوانیم نظر و دیدگاههایشان را بگیریم عمدتاً بلوغ روشنفکری این گونه است یعنی روزنامهنگاری را بعنوان یک ابزار روشنفکری میدانند و این هم چون غربی است پس حتماً روزنامهنگار باید انتقاد کند تا یک پوزیشن مثبتی پیدا کند و وقتی بحث تغییر و تحول در آن انجام میشود، از ارزشها و باورها حمایت کنید شما را سنتی بخوانند و نوگرا نیستید و باید این تبادلنظر انجام شود.